بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
1474111بسم الله الرحمن الرحيم الر كتاب أحكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير
الف. لام. را. (این قرآن) کتاب بزرگواری است که آیه‌های آن (توسّط خدا) منظّم و محکم گردیده است (و لذا تناقض و خلل و نسخی بدان راه ندارد) و نیز آیات آن از سوی خداوند (جهان) شرح و بیان شده است که هم حکیم است و هم آگاه (و کارهایش از روی کاردانی و فرزانگی انجام می‌پذیرد). [[«الر»: الف. لام. را (نگا: بقره / 1). «أُحْکِمَتْ»: محکم و استوار و متقن و منظّم گردیده است. «ثُمَّ»: علاوه از آن. سپس. با توجّه به معنی اوّل بیانگر ترتیب اخباری، و با توجّه به معنی دوم، بیانگر ترتیب زمانی است. «فُصِّلَت»: شرح و بیان شده است. تدریجاً سوره سوره و آیه آیه برحسب وقائع و مصالح نازل شده است (نگا: إسراء / 106، فرقان / 32). همچون گردنبند، درّ و گوهرهای دلائل توحید، احکام، مواعظ، قصص، صفات حق تعالی، و وعد و وعیدها در آن به رشته کشیده شده است و با الفاظ زیبا و معانی والا آراسته و پیراسته گشته است. «مِن لَّدُنْ»: از جانب. از سوی.]]
1475112ألا تعبدوا إلا الله إنني لكم منه نذير وبشير
(ای پیغمبر! بدیشان بگو:) این که جز خدا را نپرستید. بیگمان من از سوی خدا بیم دهنده (ی کافران به عذاب دوزخ) و مژده‌دهنده (ی مؤمنان به نعمت بهشت) هستم. [[«أَلاّ»: این که نه. تا این که نه. «أَلاّ تَعْبُدُوا»: مفعول به فعل مقدّر (قُلْ) در اوّل آن است. معنی بالا با توجّه بدین نکته است. امّا این جمله می‌تواند علّت دو فعل (اُحْکِمَتْ ... فصّلت) در آیه قبلی باشد که معنی چنین می‌شود: تحکیم و تفصیل آیات، به زبان حال. یعنی به زبان برهان و استدلال، شما را فریاد می‌دارند که جز خدا را نپرستید.]]
1476113وأن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يمتعكم متاعا حسنا إلى أجل مسمى ويؤت كل ذي فضل فضله وإن تولوا فإني أخاف عليكم عذاب يوم كبير
و این که از پروردگارتان طلب آمرزش کنید و به سوی او برگردید که خداوند (به سبب استغفار صادقانه و توبه‌ی مخلصانه) شما را تا دم مرگ به طرز نیکوئی (از مواهب زندگی این جهان) بهره‌مند می‌سازد، و (در آخرت برابر عدل و داد خود) به هر صاحب فضیلت و احسانی (پاداش) فضیلت و احسانش را می‌دهد. اگر هم پشت بکنید (و از ایمان به یزدان و طاعت و عبادت خداوند رحمن روی بگردانید، بر رسولان پیام باشد و بس) من بر شما از عذاب روز بزرگی (که روز قیامت است) بیمناکم. [[«مَتاعاً»: بهره‌مند ساختن. مفعول مطلق از غیر لفظ فعل است، از قبیل (أَنبَتَکُم مِّنَ الأرْضِ نَبَاتاً) یا به معنی کالا و مفعولٌ‌به است (نگا: نوح / 10، 11، 12). «أَجَلٍ مُّسَمّیً»: پایان عمر با فرا رسیدن مرگ. پایان عمر جهان. «ذِی فَضْلٍ»: محسن. نیکوکار. «فَضْلَهُ»: پاداش احسان و نیکوکاریش. مرجع ضمیر (هُ) می‌تواند خدا باشد، یعنی خداوند از فضل خود بدو می‌دهد. «تَوَلَّوْا»: پشت بکنید و روی بگردانید. اصل آن (تَتَوَلَّوْا) است.]]
1477114إلى الله مرجعكم وهو على كل شيء قدير
برگشت شما به سوی خدا است، و خدا بر هر چیزی توانا است. (او است که به شما زندگی می‌بخشد و شما را می‌میراند و دوباره جان به پیکرتان میدواند و برای حساب و کتاب در قیامت جمعتان می‌گرداند و به دوزخ یا بهشتتان می‌رساند). [[«مَرْجِع»: مصدر میمی و به معنی رجوع است.]]
1478115ألا إنهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرون وما يعلنون إنه عليم بذات الصدور
هان! (برخی از) آنان، کینه و دشمنی (پیغمبر و مؤمنان) را به دل می‌گیرند و سعی می‌کنند تا آن را از خدا پنهان دارند! هان! آنان هنگامی که با جامه‌ها خویشتن را می‌پوشانند (و رازها به همدیگر می‌گویند و نیرنگها می‌جویند تا با آشکار شدن کارشان رسوا نشوند) خداوند از آنچه نهان می‌دارند و از آنچه آشکار می‌سازند (به طور یکسان) باخبر و آگاه است. چرا که او آگاه از رازهای سینه‌ها است. [[«یَثْنُونَ»: خم می‌کنند و پیچ می‌دهند. در هم می‌پیچند و پنهان می‌دارند. از ماده (ثنی). «یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ»: سینه‌هایشان را می‌پیچانند و خمیده و دولایش می‌گردانند. مراد پنهان داشتن کارها و مخفی کردن رازها است. «یَسْتَغْشُونَ»: حجاب و پرده می‌گردانند. «یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ»: با جامه‌هایشان خویشتن را می‌پوشانند (نگا: نوح / 7). «ذَاتِ الصُّدُورِ»: (نگا: مائده / 7).]]
1479116وما من دابة في الأرض إلا على الله رزقها ويعلم مستقرها ومستودعها كل في كتاب مبين
هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر این که روزیِ آن، بر عهده خدا است (و خدا روزی مناسب هر یک را در بحر و برّ می‌رساند) و محلّ زیست (دوران حیات) و محلّ دفن (پس از ممات) او را می‌داند. همه‌ی اینها در کتاب روشنی (به نام لوح محفوظ، موجود و مضبوط) است. [[«دَآبَّةٍ»: جانور. جنبنده. شامل‌انسان هم می‌گردد (نگا: بقره / 164). «مُسْتَقَرّ»: قرارگاه. محلّ زیست. «مُسْتَوْدَع»: آرامگاه. محلّ دفن. «کِتَابٍ مُّبِینٍ»: نوشته آشکار. کتاب روشن. مراد لوح محفوظ است (نگا: انعام / 59).]]
1480117وهو الذي خلق السماوات والأرض في ستة أيام وكان عرشه على الماء ليبلوكم أيكم أحسن عملا ولئن قلت إنكم مبعوثون من بعد الموت ليقولن الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين
خدا آن کسی است که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید و (پیش از آن، جهان هستی جز موادّ مذاب گازی شکل گسترده در گستره‌ی گیتی نبود، و این جهان هستی و پای) تخت قدرت خدا بر (این ماده‌ی عظیم به ظاهر) آب، قرار داشت. (این آفرینش سترگ و شگفت را بدین خاطر ساخت) تا شما را بیازماید (و معلوم شود) که چه کسانی از شما کارهای نیکو می‌کنند (و چه افرادی از شما کارهای بد می‌کنند). اگر به آنان بگوئی شما بعد از مرگ برانگیخته می‌شوید (و زندگی دوباره پیدا می‌کنید) کافران (از روی شگفت) می‌گویند (چیزی را می‌گوئی باورکردنی نیست و واقعیّت ندارد؛ بلکه) این یک جادوگری آشکاری است (که خردها را به بازیچه می‌گیرد). [[«سِتَّةِ أیَّامٍ»: شش دوره (نگا: اعراف / 54، یونس / 3). «عَرْش»: قوام کار. تخت سلطنت که مراد تصرّف و قدرت است. موجود ناشناخته‌ای که فراتر از درک و علم انسانها است (نگا: اعراف / 54، توبه / 129، یونس / 3). مجموعه جهان هستی، چرا که تخت قدرت یزدان محیط بر همه جهان است. «الْمَآءِ»: آب. شاید مراد موادّ مذاب و آبگونه‌ای باشد که در آغاز جهان، به صورت گازهای فوق العاده فشرده در پهنه کائنات پراکنده بوده است (نگا: انبیاء / 30، فصّلت / 11). «مَبْعُوثُونَ»: برانگیختگان. زنده‌شدگان. «سِحْر»: جادو. در اینجا مراد سخن عاری از حقیقت و گفتار بی‌اساس، و به تعبیر دیگر، حُقّه و کلک است.]]
1481118ولئن أخرنا عنهم العذاب إلى أمة معدودة ليقولن ما يحبسه ألا يوم يأتيهم ليس مصروفا عنهم وحاق بهم ما كانوا به يستهزئون
اگر عذاب را تا مدّت زمان محدودی (که پایان عمر جهان و آغاز قیامت است) به تأخیر اندازیم، (از روی استهزاء) می‌گویند: چه چیز مانع آن (از رسیدن به ما الآن) شده است؟ (اگر وعده‌ی خدا راست است، عذاب را همین الآن بر سر ما بیاورد و ما را مهلت ندهد). هان! روزی عذاب به سراغ آنان می‌آید و دیگر از ایشان دور نمی‌گردد (و دست از سرشان برنمی‌دارد) وچیزی را که در (دنیا) مسخره می‌کردند، از هر سو دربرشان می‌گیرد. [[«أُمَّةٍ»: مدّتی از زمان (نگا: یوسف / 45). «مَعْدُودَةٍ»: اندک. کم (نگا: یوسف / 20). «یَحْبِسُهُ»: آن را باز می‌دارد و به تأخیر می‌اندازد. «یَوْمَ»: روزی. مراد قیامت است. «مَصْرُوف»: برگردانده. دفع شده. «حَاقَ بِهِمْ»: آنان را فرو گرفت. ایشان را احاطه کرد.]]
1482119ولئن أذقنا الإنسان منا رحمة ثم نزعناها منه إنه ليئوس كفور
و اگر از سوی خود به انسان نعمتی بچشانیم (و مثلاً روزی فراوان و صحّت و امنیّت برسانیم و بنا به حکمتی) سپس آن را از او بگیریم و بستانیم، بسیار ناامید (از برگشت دوباره‌ی این نعمت به خود) و ناسپاس (در برابر سایر نعمتهای دیگر) می‌شود. [[«أَذَقْنَا»: چشاندیم. «رَحْمَةً»: احسان. نعمت که از رحمت سرچشمه می‌گیرد. «نَزَعْنَا»: سلب کردیم. به در آوردیم. بازپس گرفتیم. «یَؤُوسٌ»: بسیار ناامید و مأیوس. «کَفُورٌ»: بسیار ناشکر و ناسپاس.]]
14831110ولئن أذقناه نعماء بعد ضراء مسته ليقولن ذهب السيئات عني إنه لفرح فخور
و اگر بعد از ناخوشی و زیان و ضرری که به انسان رسیده است، خوشی و نعمت و منفعتی بدو برسانیم، می‌گوید: بدیها و سختیها از من به دور شده‌اند (و مشکلات و ناراحتیها دیگر هرگز برنمی‌گردند. دوباره دچار سُرور و غرور بیجا می‌گردد و) بسی شادان (از متاع دنیا) و نازان (بر دیگران) می‌شود. [[«نَعْمَآءَ»: نعمت. «ضَرَّآءَ»: شدّت. ناخوشی. «مَسَّتْهُ»: بدو رسیده است. دامنگیرش شده است. «السَّیِّئَات»: بدیها. مصائب و بلایا. «فَرِحٌ»: شادمان. «فَخُورٌ»: بسیار فخرفروش (نگا: نساء / 36).]]


0 ... 137.3 138.3 139.3 140.3 141.3 142.3 143.3 144.3 145.3 146.3 148.3 149.3 150.3 151.3 152.3 153.3 154.3 155.3 156.3 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

179454475081276817291632312122142152792