نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1464 | 10 | 100 | وما كان لنفس أن تؤمن إلا بإذن الله ويجعل الرجس على الذين لا يعقلون |
| | | هیچ کسی نمیتواند ایمان بیاورد، مگر این که (بدان گرایش پیدا نماید و برای آن تلاش کند و) خدا اجازه دهد (و اسباب و وسائل ایمان را برای او میسّر سازد. امّا کسی که به ایمان رو نکند و حاضر به استفاده از سرمایهی فکر و خرد خویش نباشد، او مستحقّ خشم و عذاب خدا است،) و خدا عذاب را نصیب کسانی میسازد که تعقّل و تفکّر نمیورزند. [[«الرِّجْسَ»: پلیدی و کثافت. در اینجا مراد عذاب است.]] |
|
1465 | 10 | 101 | قل انظروا ماذا في السماوات والأرض وما تغني الآيات والنذر عن قوم لا يؤمنون |
| | | بگو: بنگرید (و چشم برون و درون را باز کنید و ببینید) در آسمانها و زمین چه چیزهائی است؟! آیات (خواندنی کتابهای آسمانی، از جمله قرآن، و دیدنی جهان هستی) و بیمدهندگان (پیغمبر نام، و اندرزها و انذارها هیچ کدام) به حال کسانی سودمند نمیافتد که نمیخواهند ایمان بیاورند. [[«أنظُرُوا»: بنگرید. دقّت کنید. «ماتُغْنی»: مفید واقع نمیشود. سودمند نمیافتد (نگا: آلعمران / 10 و 116، انفال / 19). «الآیَاتُ»: دلائل و براهین. عجائب و غرائب جهان. نشانههای دالّ بر وجود خدا در گستره هستی. «النُّذُرُ»: جمع نَذیر به معنی مُنْذِر، مانند بَدیع به معنی مُبْدِع، یعنی: پیغمبران (نگا: اعراف / 184 و 188، احقاف / 21) یا به معنی إِنذار باشد: یعنی: ترساندنها و بیمدادنها (نگا: قمر / 16 و 18) یا به معنی مُنْذَرٌبِهِ بوده باشد. یا خود مصدر است و به معنی إِنذار، یعنی اخطار و تَهدید است.]] |
|
1466 | 10 | 102 | فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم قل فانتظروا إني معكم من المنتظرين |
| | | آیا آنان چشم آن دارند که روزگاری (پر از بلاها و عذابهائی) جز روزگار کسانی داشته باشند که پیش از ایشان بودهاند؟ (نه؛ انتظار جز این را نداشته باشند، که خدا در دنیا و آخرت به مصیبتها و بدبختیها گرفتارشان سازد). بگو منتظر (فرمان خدا) باشید و من هم با شما چشم به راه میمانم. (ولی میدانم پیروزی دنیا و سعادت عقبی از آن ما مؤمنان، و شکست دنیا و بدبختی عقبی از آن شما کافران میگردد). [[«فَهَلْ یَنتَظِرُونَ ...»: انگار چشم به راه مصائب و بلایائی، همچون مصائب و بلایای گذشتگان میباشند. «أیَّام»: روزگاران. مراد حوادث بزرگ و ناگواری است که در طی روزگاران رخ میدهد (نگا: اعراف / 130، ابراهیم / 5، جاثیه / 14) همان گونه که میگوئیم (مَغْرِب) و منظورمان نماز مغرب است که در آن برگزار میشود.]] |
|
1467 | 10 | 103 | ثم ننجي رسلنا والذين آمنوا كذلك حقا علينا ننج المؤمنين |
| | | پس از آن (که بلا و عذاب گریبانگیر کافران گردید) پیغمبرانِ خود و مؤمنان را میرهانیم (این هم اختصاص به اقوام گذشته و پیغمبران و مؤمنان پیشین ندارد، بلکه) همین طور ایمان آورندگان (به تو) را (نیز) نجات خواهیم داد و این حقی است بر ما (حقی مسلّم و تخلّف ناپذیر). [[«ثُمَّ»: حرف عطف است و جمله (نُنَجِّی رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ آمَنُوا) را بر جمله محذوفی از قبیل (لَنُهْلِکُ الْأُمَمَ) عطف میکند. «کَذلِکَ»: همان گونه که. مثل. «حَقّاً عَلَیْنَا»: این کار حتماً شدنی است. بر ما واجب است. مراد از وجوب در اینجا یعنی مانند کار واجبی بر خدا است والّا چیزی بر او واجب نیست. (حَقّاً عَلَیْنَا) جمله معترضه است میان (کَذلِکَ) و (نُنجِ الْمَؤْمِنِینَ). «نُنجِ»: نجات میدهیم. فعل مضارع مرفوع است و در اصل (نُنجِی) است که در رسمالخطّ قرآنی حرف (ی) ندارد (نگا: انبیاء / 88).]] |
|
1468 | 10 | 104 | قل يا أيها الناس إن كنتم في شك من ديني فلا أعبد الذين تعبدون من دون الله ولكن أعبد الله الذي يتوفاكم وأمرت أن أكون من المؤمنين |
| | | بگو: ای مردمان! اگر دربارهی آئین من در شکّ و تردید هستید (بدانید که) من کسانی را که بجز خدا میپرستید نمیپرستم، ولیکن خداوندی را میپرستم که شما را میمیراند (و بعد از مرگ شما را زنده میگرداند و به سزای خود میرساند) و به من دستور داده شده است که از زمرهی مؤمنان باشم (آنان که خداوند ایشان را از عذاب دوزخ میرهاند و به بهشت نائل میگرداند). [[«مِن دُونِ اللهِ»: بجز خدا. به جای خدا. «یَتَوَفَّاکُمْ»: شما را میمیراند.]] |
|
1469 | 10 | 105 | وأن أقم وجهك للدين حنيفا ولا تكونن من المشركين |
| | | و (به من دستور داده شده است) این که به آئینی رو کن که خالی از هرگونه شرک و انحرافی است (و کاملاً موافق با فطرت است) و از زمرهی مشرکان مباش. [[«وَجْهَکَ»: روی خود را. توجّه خود را. «حَنیِفاً»: شخص مخلصی که کار و بار خود را به خدا واگذارد و از راستای دین به هیچ وجه منحرف نشود. راست و درست. خالص و بی غلّ و غشّ. این واژه میتواند حال فاعل فعل (أَقِمْ)، یا (وَجْهَ) به معنی توجّه، و یااین که (دین) باشد. یعنی توجّه مخلصانه، توجّه صادقانه، آئین مستقیم و بیشائبه.]] |
|
1470 | 10 | 106 | ولا تدع من دون الله ما لا ينفعك ولا يضرك فإن فعلت فإنك إذا من الظالمين |
| | | و به جای خدا کسی و چیزی را پرستش مکن و به فریاد مخوان که به تو نه سودی میرساند و نه زیانی. اگر چنین کنی (و دعا و عبادت خود را به جای آفریدگار متوجّه آفریدگان سازی) از ستمکاران و مشرکان خواهی شد. [[«لا تَدْعُ»: عبادت مکن. به فریاد مخوان. «الظَّالِمِینَ»: ستمگران. مراد کافران و مشرکان است (نگا: انعام / 82، لقمان / 13، بقره / 254).]] |
|
1471 | 10 | 107 | وإن يمسسك الله بضر فلا كاشف له إلا هو وإن يردك بخير فلا راد لفضله يصيب به من يشاء من عباده وهو الغفور الرحيم |
| | | اگر خداوند زیانی به تو برساند، هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف گرداند، و اگر بخواهد خیری به تو برساند، هیچ کس نمیتواند فضل و لطف او را از تو برگرداند. خداوند فضل و لطف خود را شامل هرکس از بندگانش که بخواهد میکند (و کسی نمیتواند مانع آن گردد) و او دارای مغفرت و مهر فراوان است. [[«کَاشِفَ»: برطرف کننده. «رَآدَّ»: برگرداننده. مانع.]] |
|
1472 | 10 | 108 | قل يا أيها الناس قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فإنما يهتدي لنفسه ومن ضل فإنما يضل عليها وما أنا عليكم بوكيل |
| | | بگو: ای مردمان (سراسر جهان، اعم از همعصران و آیندگان)، از سوی پروردگارتان، حق (که کتاب راستین قرآن است، توسّط پیغمبر صادق آخرالزمان) به سویتان آمده است. هرکس که (با ایمان آوردن به شریعت خدا) راهیاب گردد، بیگمان به سود خود راهیاب میشود (و نفع ایمان عائد خودش میگردد) و هرکس که (با گردن نهادن به کفر و پیروی از وسوسههای شیطان) گمراه و سرگشته شود، به زیان خود گمراه و سرگشته میشود (و زیان کفر و بیدینی گریبانگیر خودش میگردد. کار من تنها تبلیغ فرمودههای خدا است) و من مأمور (مراقبت از اعمال، و مسؤول نظارت) بر (افعال) شما نیستم (و قدرت آن را ندارم که شما را از کفر باز دارم و به پذیرش ایمان وادارم). [[«الْحَقُّ»: قرآن. دین اسلام (نگا: بقره / 119، یونس / 94). «وَکِیلٍ»: حافظ. مراقب. مسؤول (نگا: انعام / 66، 102، 107).]] |
|
1473 | 10 | 109 | واتبع ما يوحى إليك واصبر حتى يحكم الله وهو خير الحاكمين |
| | | از آنچه بر تو وحی میشود، پیروی کن و شکیبا باش (و در برابر اذیّت و آزاری که در راه تبلیغ رسالت آسمانی به تو میرسد، استقامت کن) تا خداوند (میان تو و دیگران) داوری میکند (و فرمان خود را صادر مینماید) و او بهترین داوران است. [[«إِتَّبِعْ»: پیروی کن. «الْحَاکِمِینَ»: داوران. قضات (نگا: اعراف / 87).]] |
|