نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
143 | 2 | 136 | قولوا آمنا بالله وما أنزل إلينا وما أنزل إلى إبراهيم وإسماعيل وإسحاق ويعقوب والأسباط وما أوتي موسى وعيسى وما أوتي النبيون من ربهم لا نفرق بين أحد منهم ونحن له مسلمون |
| | | بگویید: «ما به خدا و به آنچه سوی ما فرود آمده و به آنچه سوی ابراهیم و اسحاق و یعقوب و فرزندان و نوادگان(شان) نازل شده، و به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به همهی پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده، ایمان آوردهایم؛ میان هیچ یک از ایشان جدایی نمیاندازیم؛ و ما تنها برای او تسلیمکنندگان (خود و دیگران)ایم.» |
|
144 | 2 | 137 | فإن آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا وإن تولوا فإنما هم في شقاق فسيكفيكهم الله وهو السميع العليم |
| | | پس اگر (آنان هم) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردید، ایمان آوردند، بیگمان هدایت یافتهاند و اگر روی برتافتند، جز این نیست که سر ستیز و جدایی دارند. پس به زودی خدا تو را (از شرّ آنان) کفایت خواهد کرد، حال آنکه او بسی شنوا و داناست. |
|
145 | 2 | 138 | صبغة الله ومن أحسن من الله صبغة ونحن له عابدون |
| | | (نگارگری و) رنگآمیزی خدایی [:درونی عقل و فطرت و برونی شریعت] را (نگهبان باشید)؛ و کیست خوشنگارتر از خدا؟ «و ما تنها او را پرستندگانیم.» |
|
146 | 2 | 139 | قل أتحاجوننا في الله وهو ربنا وربكم ولنا أعمالنا ولكم أعمالكم ونحن له مخلصون |
| | | بگو: «آیا در(بارهی) خدا با ما بحث و گفتگو و ستیز میکنید؛ حال آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست؟ و اعمال ما از آنِ ما، و اعمال شما از آنِ شماست و ما تنها برای او اخلاص داریم.» |
|
147 | 2 | 140 | أم تقولون إن إبراهيم وإسماعيل وإسحاق ويعقوب والأسباط كانوا هودا أو نصارى قل أأنتم أعلم أم الله ومن أظلم ممن كتم شهادة عنده من الله وما الله بغافل عما تعملون |
| | | یا میگویید: «همانا ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان و نوادگان(شان) یهودیان یا نصرانیان بودهاند؟» بگو: «آیا شما بهتر میدانید یا خدا؟» و کیست ستمکارتر از کسی که شهادتی از خدا را در نزد خویش پوشیده بدارد؟ و خدا از آنچه میکنید غافل نیست. |
|
148 | 2 | 141 | تلك أمة قد خلت لها ما كسبت ولكم ما كسبتم ولا تسألون عما كانوا يعملون |
| | | آن گروه را بیگمان روزگاران سپری شد؛ تنها برای ایشان است آنچه به دست آوردند و تنها برای شماست آنچه به دست آوردید؛ و از آنچه آنان میکردهاند، شما بازخواست نمیشوید. |
|
149 | 2 | 142 | سيقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التي كانوا عليها قل لله المشرق والمغرب يهدي من يشاء إلى صراط مستقيم |
| | | به زودی مردم سبکمغز خواهند گفت: «چه چیز آنان را از قبلهی خودشان که بر آن بودهاند رویگردان کرد؟» بگو: «مشرق و مغرب تنها از خداست؛ هر که را بخواهد به راهی راست هدایت میکند.» |
|
150 | 2 | 143 | وكذلك جعلناكم أمة وسطا لتكونوا شهداء على الناس ويكون الرسول عليكم شهيدا وما جعلنا القبلة التي كنت عليها إلا لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب على عقبيه وإن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى الله وما كان الله ليضيع إيمانكم إن الله بالناس لرءوف رحيم |
| | | و بدین گونه ما شما [:معصومان محمدی (ص)] را امتی واسطه (میان رسول و امت) قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید، و پیامبر (نیز) بر شما گواه باشد. و قبلهای را که (چندی) بر آن بودی، ننهادیم جز برای آنکه کسی را که از پیامبر پیروی میکند، از آن کس که به عقبش بازگشت میکند، نشانه نهیم؛ هر چند (این کار) جز بر کسانی که خدا هدایت(شان) کرده، سخت گران بود و خدا بر آن نبوده است تا ایمان شما را ضایع گرداند، (زیرا) خدا به مردمان بیگمان مهربان و رحمتگر بر ویژگان است. |
|
151 | 2 | 144 | قد نرى تقلب وجهك في السماء فلنولينك قبلة ترضاها فول وجهك شطر المسجد الحرام وحيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره وإن الذين أوتوا الكتاب ليعلمون أنه الحق من ربهم وما الله بغافل عما يعملون |
| | | ما همواره نگرانی صورتت را در آسمان مینگریم، پس تو را بهراستی و درستی به قبلهای که بدان خشنودی بازمیگردانیم. پس روی خود را سوی مسجدالحرام کن؛ و هر جا بودید، روی خود را سوی آن بگردانید. و بیگمان، کتابدادهشدگان نیک میدانند که این (تغییر قبله) بهراستی از جانب پروردگارشان حق است. و خدا از آنچه میکنند غافل نیست. |
|
152 | 2 | 145 | ولئن أتيت الذين أوتوا الكتاب بكل آية ما تبعوا قبلتك وما أنت بتابع قبلتهم وما بعضهم بتابع قبلة بعض ولئن اتبعت أهواءهم من بعد ما جاءك من العلم إنك إذا لمن الظالمين |
| | | و اگر بهدرستی هر (گونه) نشانهای برای اهل کتاب بیاوری (باز) قبلهی تو را پیروی نمیکنند و تو (نیز) پیرو قبلهی آنان نیستی. و خود آنان پیرویکنندگان قبلهی یکدیگر نیستند. و پس از علم (وحی) که تو را (حاصل) آمده، اگر همواره از هواهای (غیر وحیانی) ایشان پیروی کنی، همانا در آن صورت بیگمان از ستمکارانی. |
|