نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1412 | 10 | 48 | ويقولون متى هذا الوعد إن كنتم صادقين |
| | | میگویند: این وعده (ی عذاب) اگر راست میگوئید (که عذابی در میان است) کی عملی میشود (و موقع و موعد آن کی خواهد بود؟). [[«مَتَی هذَا الْوَعْدُ»: کی این وعده عملی میشود. مراد عذاب قیامت یا عذاب دنیا است.]] |
|
1413 | 10 | 49 | قل لا أملك لنفسي ضرا ولا نفعا إلا ما شاء الله لكل أمة أجل إذا جاء أجلهم فلا يستأخرون ساعة ولا يستقدمون |
| | | بگو: من (تنها پیغمبر و رسانندهی اوامر و نواهی الهی هستم و اختیار) هیچ سود و زیانی برای خود (یا برای مردمان در دست) ندارم مگر آن چیزی را که خدا بخواهد (و مرا از طریق وحی از آن بیاگاهاند و بر انجام یا دوری از آن توانایم گرداند. پس چگونه میتوانم عذاب خدا را زودتر از موقع خود به شما برسانم یا قیامت را هویدا گردانم). هر ملّتی دارای مدّت زمان محدودی است. هر وقت زمان آنان بسر رسید، نه لحظهای تأخیر میکنند و نه لحظهای پیشی میگیرند. [[«أَجَلٌ»: واژه نخست به معنی زمان و دوره زندگی است، واژه دوم به معنی پایان زمان زندگی و سررسید دوره حیات است. «لا یَسْتَأْخِرُونَ ...»: (نگا: اعراف / 34).]] |
|
1414 | 10 | 50 | قل أرأيتم إن أتاكم عذابه بياتا أو نهارا ماذا يستعجل منه المجرمون |
| | | بگو: به من بگوئید اگر عذاب خدا شب هنگام یا روزی به شما رسد، (چه فائدهای برای شما گناهکاران دارد؟) به خاطر چه چیز گناهکاران برای فرا رسیدن آن شتاب دارند؟ (مگر نه این است که هر وقت در رسد، مایهی بدبختی آنان است، پس شتاب چرا؟!). [[«أَرَأَیْتُمْ»: چه میبینید؟ نظر شما چیست؟ مراد این است که مرا خبر دهید. «بَیاتاً»: شب هنگام (نگا: اعراف / 97 و 98، یونس / 24). «یَسْتَعْجِلُونَ»: شتاب دارند، عجله میکنند. «مَاذَا یَسْتَعْجِلُونَ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ»: این چه شتابی است که گناهکاران میکنند؟]] |
|
1415 | 10 | 51 | أثم إذا ما وقع آمنتم به آلآن وقد كنتم به تستعجلون |
| | | آیا بعدها، پس از آن که واقع شد بدان ایمان میآورید؟ (آن وقت که به شما میگویند:) اکنون؟! (تازه چه فائده! ایمان کنونی سودی ندارد) در حالی که (قبلاً در دنیا آن را به بازی میگرفتید و دائماً) برای فرا رسیدن آن شتاب میورزیدید. [[«أَثُمَّ»: آیا سپس. «إِذَا مَا»: زمانی که. (ما) برای تأکید است. «آلْآنَ»: آیا اکنون؟]] |
|
1416 | 10 | 52 | ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون |
| | | سپس به ستمکاران میگویند: عذاب جاوید و همیشگی را بچشید. آیا جز در برابر چیزهائی که کردهاید کیفر داده میشوید؟ [[«الخُلْدِ»: سرمدی. ابدی. دائمی.]] |
|
1417 | 10 | 53 | ويستنبئونك أحق هو قل إي وربي إنه لحق وما أنتم بمعجزين |
| | | (کافران بر سبیل استهزاء) از تو می پرسند: که آیا آن (رستاخیز و عذابی که میگوئی) راست است؟! بگو: آری، به خدایم سوگند قطعاً راست است، و شما نمیتوانید (از آن جلوگیری کنید، و با فرار و سرپیچی از آن، خدا را) درمانده و ناتوان سازید. [[«یَسْتَنْبِئُونَکَ»: از تو خبر را میپرسند. حقیقت خبر را از تو جویا و سراغ میگیرند. «هُوَ»: آن. مراد قیامت و عذاب دنیوی و اخروی است. «إِی»: آری. بلی.]] |
|
1418 | 10 | 54 | ولو أن لكل نفس ظلمت ما في الأرض لافتدت به وأسروا الندامة لما رأوا العذاب وقضي بينهم بالقسط وهم لا يظلمون |
| | | اگر آنچه در زمین است، متعلّق به کسی باشد که (با کفر و شرک، به خود و دیگران) ستم کرده است، و آن را برای بازخرید (و نجات خویشتن از عذاب دوزخ) بپردازد، (از او پذیرفته نمیگردد. او و دیگر کافران) هنگام رویاروئی با عذاب (دوزخ سخت به هراس میافتند و بغض میکنند و) آهسته (ناله سر میدهند و) اظهار پشیمانی مینمایند. در میانشان دادگرانه داوری میگردد و بدیشان ستمی نمیشود. [[«لاَفْتَدَتْ بِهِ»: آن را فدیه دهد و برای بازخرید خود از آتش بپردازد. خبر محذوف است که (لَن یُقْبَلَ) است (نگا: آلعمران / 91). «اَسَرُّوا النَّدَامَةَ»: آهسته و پنهانی اظهار ندامت میکنند. اظهار ندامت کافران به دلیل آیات دیگر ثابت است (نگا: نساء / 73، کهف / 42، فرقان / 27، فجر / 24). یا این که کافران پس از مشاهده عذاب دوزخ حیرتزده میگردند و قدرت نطق و بیان از دست میدهند واین است که پشیمانی آنان در سینههاحبس میگردد و هرچند بخواهند قادر به ادای ندامت نخواهند بود (نگا: سبأ / 33)]] |
|
1419 | 10 | 55 | ألا إن لله ما في السماوات والأرض ألا إن وعد الله حق ولكن أكثرهم لا يعلمون |
| | | آگاه باشید که هرچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است. آگاه باشید که وعدهی خدا (به عذاب و عقاب کافران) راست است، ولیکن بیشتر مردمان (به سبب بیخردی و یا غلبهی غفلت بر آنان، کار و بار آخرت را فراموش کردهاند و معنی تهدید خدا را) نمیدانند. [[«وَعْدَ اللهِ»: وعده خدا بر زبان انبیاء.]] |
|
1420 | 10 | 56 | هو يحيي ويميت وإليه ترجعون |
| | | خدا است که میمیراند و زنده میگرداند، و (پس از زندهگرداندن برای حساب و کتاب) به سوی او برگردانده میشوید. [[«تُرْجَعُونَ»: باب افعال و از مصدر ارجاع است.]] |
|
1421 | 10 | 57 | يا أيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم وشفاء لما في الصدور وهدى ورحمة للمؤمنين |
| | | ای مردمان! از سوی پروردگارتان برای شما اندرزی (جهت رهنمود زندگی) و درمانی برای چیزهائی که در سینهها است (همچون کفر و نفاق و کینه و ستم و دشمنی با حق و حقیقت) آمده است (که قرآن نام دارد) و هدایت و رحمت برای مؤمنان است. [[«مَوْعِظَةٌ»: پند و اندرز. «شِفَآءٌ»: بهبودی. درمان. «الصُّدُورِ»: سینهها. مراد دلهائی است که در سینهها است (نگا: حجّ / 46). در جسم انسان دو کانون وجود دارد به نام: «قلب» و «مغز» که هر کدام مظهر بخشی از اعمال روانی است. مسائلی که برای روح اتّفاق میافتد، تا اندازهای در این دو مرکز نمودار و برای انسانها آشکار میگردد. این است که آنچه به روح مربوط باشد بیشتر به قلب و مغز نسبت داده میشود. «شِفَآءٌ لِّمَا فِیالصُّدُورِ»: مراد پاکسازی روح از رذائل اخلاقی است.]] |
|