نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1329 | 9 | 94 | يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم قد نبأنا الله من أخباركم وسيرى الله عملكم ورسوله ثم تردون إلى عالم الغيب والشهادة فينبئكم بما كنتم تعملون |
| | | وقتی که به سوی آنان (از جنگ تبوک) برگردید، ایشان شروع به عذرآوری میکنند (و دروغها به هم میبافند. بدیشان) بگو: عذرخواهی مکنید. ما هرگز به شما باور نمیکنیم. خداوند ما را از خبرهایتان آگاه ساخته است (و برخی از دروغها و ترفندهایتان را به پیغمبر وحی کرده است. این همه دروغ و عذرخواهی چرا، سخن کوتاه کنید و در عمل کوشید که) خدا و پیغمبرش عمل شما را خواهند دید. (اگر کردارتان گواهی بر صلاح و تقوایتان داد و بیانگر توبهی حقیقی شما از نفاق گردید، از همان مزایائی برخوردار میشوید که سایر مؤمنان برخوردارند، و اگر باز هم به نفاق خود ادامه دادید، با شما همان شدّت و حدّت و جهاد و پیکاری خواهد شد که با کافران میگردد. این در این جهان، و امّا) پس از این (جهان؛ یعنی در آخرت) به سوی خدا برگردانده میشوید که آگاه از پنهان و آشکار (همگان و ظاهر و باطن شما منافقان) است و شما را از آنچه انجام میدادهاید باخبر میسازد (و پاداش و پادافره اعمال و اقوالتان را میدهد). [[«لَن نُّؤْمِنَ لَکُمْ»: به شما باور نداریم و تصدیقتان نمیکنیم. «نَبَّأَنَا»: ما را باخبر کرده است. «سَیَرَی اللهُ ...»: مراد این است که آینده صدق یا کذب شما را روشن خواهد ساخت، و کردارتان بر گفتارِ راست یا دروغ شما گواهی خواهد داد.]] |
|
1330 | 9 | 95 | سيحلفون بالله لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم فأعرضوا عنهم إنهم رجس ومأواهم جهنم جزاء بما كانوا يكسبون |
| | | هنگامی که به سوی آنان بازگردید، برای شما به خدا سوگند خواهند خورد (که معذرتهایشان راست و درست است) تا از آنان صرف نظر کنید. (ولی از کار آنان غافل مشوید و از آنان در مگذرید و) از ایشان دوری گزینید، بیگمان آنان پلیدند (و دارای نیّت و هدف ناپاکی هستند) و به کیفر کارهائی که میکنند جایگاهشان دوزخ است. [[«إِنقَلَبْتُمْ»: برگشتید. «لِتُعْرِضُوا ... فَأَعْرِضُوا»: این دو فعل از مصدر اعراض بوده و در اوّلی به معنی: صرف نظر کردن و عفونمودن، و در دومی به معنی: رویگردانی و دوری کردن به کار رفته است. «رِجْسٌ»: خبیث. پلید (نگا: مائده / 90). همان گونه که باید انسان خود را از کثافات مادی بپرهیزد، لازم است خویشتن را از نجاسات معنوی هم دور نگهدارد.]] |
|
1331 | 9 | 96 | يحلفون لكم لترضوا عنهم فإن ترضوا عنهم فإن الله لا يرضى عن القوم الفاسقين |
| | | برای شما سوگندها میخورند تا از آنان درگذرید و خوشنود شوید. تازه اگر هم شما از آنان درگذرید و خوشنود شوید، خداوند (از ایشان خشمگین است و) از گروهی که سر از فرمان تافته و بر دین شوریده باشند، در نمیگذرد و خوشنود نمیشود. [[«الْفَاسِقِین»: شوریدگان بر دین. بیرونروندگان از آئین و فرمان یزدان.]] |
|
1332 | 9 | 97 | الأعراب أشد كفرا ونفاقا وأجدر ألا يعلموا حدود ما أنزل الله على رسوله والله عليم حكيم |
| | | بادیهنشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است از (کفر و نفاق شهرنشینان عرب. زیرا سنگدلتر و جفاپیشهترند و با اهل خیر و صلاح نشست و برخاست کمتری دارند) و آنان بیشتر سزاوارند که از مقرّرات و قوانین چیزی بیخبر باشند که خداوند بر پیغمبرش نازل کرده است. خداوند آگاه (از احوال بندگان، اعم از مؤمنان و کافران و منافقان، و) حکیم (در کار خود، از جمله تعیین سزا و جزای مردمان) است. [[«الْأَعْرَابُ»: عربهای بادیهنشین (نگا: توبه / 90). «أَجْدَرُ»: سزاوارتر. درخور و شایستهتر. «حُدُودَ»: احکام و شرائع. اوامر و نواهی. فرائض و واجبات. «أَجْدَرُ أَلاّ یَعْلَمُوا»: سزد که ندانند و بیخبر بمانند.]] |
|
1333 | 9 | 98 | ومن الأعراب من يتخذ ما ينفق مغرما ويتربص بكم الدوائر عليهم دائرة السوء والله سميع عليم |
| | | برخی از بادیهنشینان (منافق) عرب، چیزی را که (در راه خدا) صرف میکنند، زیان میدانند (چرا که به ثواب آن ایمان ندارند)، و چشم به راه (حوادث دردناک و) بلایا و مصائب (خوفناکی) هستند که شما را از هر سو احاطه دهند (و له و لوردتان کنند) - بلاها و مصیبتها گریبانگیر خودشان باد - (چون مردمان بدخواه و تنگچشم و منافقی هستند، تیرهروزیها و ناکامیها و بدبختیها تنها به سراغ آنان میرود). خداوند شنوا و دانا است (و لذا نیّات و اقوال و افعال ایشان را میداند و میشنود). [[«یَتَّخِذُ»: به حساب میآورد. به شمار میآورد. «مَغْرَماً»: زیان و ضرر. «یَتَرَبَّصُ»: انتظار میکشد. «الدَّوَآئِرَ»: جمع دائرة، بلایا و مصائب روزگار. «السَّوْء»: هرگونه شر و بلا و زیان و ضرری که مایه بدحالی انسان شود. «دَآئِرَةُ السَّوْءِ»: بلای بد. اضافه موصوف به صفت است (نگا: مریم / 28) و جنبه مبالغه دارد. از قبیل: رَجُلُ صدق. برخی گفتهاند. واژه (دائِرَة) دارای همان معنی است که واژه (السَّوْء) بیانگر آن است. در این صورت اضافه به خاطر بیان و تأکید است.]] |
|
1334 | 9 | 99 | ومن الأعراب من يؤمن بالله واليوم الآخر ويتخذ ما ينفق قربات عند الله وصلوات الرسول ألا إنها قربة لهم سيدخلهم الله في رحمته إن الله غفور رحيم |
| | | در میان عربهای بادیهنشین، کسانی هم هستند که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند و چیزی را که (در راه خدا) صرف میکنند مایهی نزدیکی به خدا و سبب دعای پیغمبر (در حق خود) میدانند (و دعای پیغمبر مایهی سعادت محسنان و خیر و برکت عُمر و روزی ایشان است). هان! بیگمان صرف پول (در راه خدا، و دعاهای رسول) مایهی تقرّب آنان (در پیشگاه خداوند) است. (به طور قطع) خداوند آنان را غرق رحمت خود خواهد کرد، چرا که خداوند آمرزنده (ی گناهان و) مهربان (در حق بندگان) است. [[«قُرُبَاتٍ»: جمع قُرْبَة، به معنی تقرّب یا چیزی است که مایه تقرّب میگردد. منصوب است چون مفعول دوم (یَتَّخِذُ) است، و جمع آمدن آن با توجّه به انواع خوبیها و راههای گوناگون آنها است. «صَلَوَاتِ»: جمع صَلاة، دعاها. «إِنَّها»: مرجع ضمیر (ها) واژه نفقه است که از (صَلَوات) مفهوم میگردد و با توجّه به معنی، ضمیر مؤنّث به کار رفته است. برخی هم مرجع آن را (صَلَوات) دانستهاند.]] |
|
1335 | 9 | 100 | والسابقون الأولون من المهاجرين والأنصار والذين اتبعوهم بإحسان رضي الله عنهم ورضوا عنه وأعد لهم جنات تجري تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا ذلك الفوز العظيم |
| | | پیشگامان نخستین مهاجران و انصار، و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خوشنودند، و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته است که در زیر (درختان و کاخهای) آن رودخانهها جاری است و جاودانه در آنجا میمانند. این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ. [[«السَّابِقُونَ»: پیشگامان. سبقتگیرندگان بر دیگران در ایمان و هجرت و نصرت. مراد مهاجرانی است که پیش از صلح حُدَیْبِیّه هجرت کردند و با جان و مال در راه خدا کوشیدند، و نیز انصاری است که در عقبه اوّل و دوم با پیغمبر بیعت کردند و یا این که هنگام قدوم پیغمبر به مدینه ایمان آوردند. «وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ ...»: مراد کسانی است که به دنبال این پیشگامان مهاجر و انصار ایمان آوردند و در اقوال و افعال، صادقانه از چنین پیشوایان پیشتاز پیروی کردند. تابعین و همه مؤمنانی که از کردار نیک و رفتار پسندیده مهاجران و انصار بزرگوار در تمام امکنه و اعصار تا آخر روزگار پیروی میکنند.]] |
|
1336 | 9 | 101 | وممن حولكم من الأعراب منافقون ومن أهل المدينة مردوا على النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم |
| | | در میان عربهای بادیهنشین اطراف (شهر) شما، و در میان خود اهل مدینه، منافقانی هستند که تمرین نفاق کردهاند و در آن مهارت پیدا نمودهاند. تو ایشان را نمیشناسی و بلکه ما آنان را میشناسیم. ایشان را (در همین دنیا) دو بار شکنجه میدهیم (: یکبار با پیروزی شما بر دشمنانتان که مایهی درد و حسرت و خشم و کین آنان میگردد، و بار دوم با رسواکردن ایشان به وسیلهی پردهبرداری از نفاقشان). سپس (در آخرت) روانهی عذاب بزرگی میگردند (و به دوزخ گرفتار میآیند). [[«مَرَدُوا»: تمرین دیدهاند و چیرگی و مهارت پیدا کردهاند. «مَرَّتَیْنِ»: دوبار: غیظ و خشم ناشی از پیروزی مسلمانان که آنان را میترکاند، و رسوائی اجتماعی ناشی از پردهبرداری از نفاق ایشان. بلاها یا رسوائیهای دوران زندگی، و عذاب وقت مرگ و داخل قبر (نگا: انفال / 50 و توبه / 55 و 57). «یُرَدُّونَ»: بازگردانده میشوند. مراد به دوزخ حوالت کردن و در جهنّم انداختن ایشان است (نگا: بقره / 85).]] |
|
1337 | 9 | 102 | وآخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا وآخر سيئا عسى الله أن يتوب عليهم إن الله غفور رحيم |
| | | مردمان دیگری هم هستند که (نه از پیشگامان نخستین، و نه از منافقین بشمارند و) به گناهان خود اعتراف میکنند، و کار خوبی را با کار بدی میآمیزند (و گاهی به حسنات و زمانی به سیّئات دست مییازند) امید است که خداوند توبهی آنان را بپذیرد (و احساس شرمندگی چنین کسانی از گناه، و هراس آنان از عقاب و عذاب، و تصمیم ایشان بر این که به سوی گناه نروند، سبب گردد که دیگر دچار معصیت نشوند و مشمول مغفرت و مرحمت خدا شوند. چرا که) بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان و رحمت بیکران است. [[«آخَرُونَ»: دیگران. مراد گروه سومی غیر از دو گروه پیشین یعنی پیشگامان نخستین و منافقان داخل و خارج مدینه است.]] |
|
1338 | 9 | 103 | خذ من أموالهم صدقة تطهرهم وتزكيهم بها وصل عليهم إن صلاتك سكن لهم والله سميع عليم |
| | | (ای پیغمبر!) از اموال آنان (که به گناه خود اعتراف دارند و در صدد کاهش بدیها و افزایش نیکیهای خویش میباشند) زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را (از رذائل اخلاقی، و گناهان، و تنگچشمی) پاک داری، و (در دل آنان نیروی خیرات و حسنات را رشد دهی و درجات) ایشان را بالا بری، و برای آنان دعا و طلب آمرزش کن که قطعاً دعا و طلب آمرزش تو مایهی آرامش (دل و جان) ایشان میشود (و سبب اطمینان و اعتقاد بیشترشان میگردد) و خداوند شنوای (دعای مخلصان و) آگاه (از نیّات همگان) است. [[«صَدَقَة»: زکات. آنچه مؤمن برای نزدیکی به خدا صرف میکند. «صَلِّ عَلَیْهِمْ»: برای ایشان دعا کن. «صَلاتَکَ»: دعای تو. «سَکَنٌ»: رحمت. آرامش خاطر.]] |
|