نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1319 | 9 | 84 | ولا تصل على أحد منهم مات أبدا ولا تقم على قبره إنهم كفروا بالله ورسوله وماتوا وهم فاسقون |
| | | هرگاه یکی از آنان مُرد اصلاً بر او نماز مخوان و بر سر گورش (برای دعا و طلب آمرزش و دفن او) نایست، چرا که آنان به خدا و پیغمبرش باور نداشتهاند و در حالی مردهاند که از دین خدا و فرمان الله خارج بودهاند. [[«لا تُصَلِّ عَلَی أَحَدٍ مِّنْهُمْ ...»: بر کسی از آنان نماز میت مخوان. چرا که نماز خواندن تو رحمت است و ایشان درخور رحمت نیستند (نگا: توبه / 103).]] |
|
1320 | 9 | 85 | ولا تعجبك أموالهم وأولادهم إنما يريد الله أن يعذبهم بها في الدنيا وتزهق أنفسهم وهم كافرون |
| | | اموال و اولادشان تو را به شگفت نیندازد. خداوند میخواهد آنان را با آن در دنیا (با رنجها و بلاهائی که در جمعآوری اموال، و غمها و اندوههائی که در پرورش اطفال متحمّل میشوند) شکنجه دهد، (و به سبب اشتغال به اموال و اولاد از آخرت غافل بشوند) و جانشان برآید در حالی که کافر باشند (و در نتیجه دنیا و آخرت را از دست بدهند). [[«تَزْهَقَ»: بیرون رود. برآید.]] |
|
1321 | 9 | 86 | وإذا أنزلت سورة أن آمنوا بالله وجاهدوا مع رسوله استأذنك أولو الطول منهم وقالوا ذرنا نكن مع القاعدين |
| | | هنگامی که سورهای نازل گردد (و آنان را دعوت کند) که در ایمان خود به خدا اخلاص داشته باشید و به همراه پیغمبرش به جهاد بپردازید ثروتمندان ایشان از تو اجازه میخواهند (که به جهاد نروند و) میگویند: بگذار با خانهنشینان (معذور، در مدینه) بمانیم. [[«أُوْلُوا الطَّوْلِ»: ثروتمندان. مقتدران بر جهاد با مال و جان. «الطَّوْلِ»: قدرت. ثروت. امکانات. «ذَرْنَا»: ما را رها کن.]] |
|
1322 | 9 | 87 | رضوا بأن يكونوا مع الخوالف وطبع على قلوبهم فهم لا يفقهون |
| | | آنان بدین خوشنودند که با زنان خانهنشین (و پیران و بیماران و کودکان) باقی بمانند. دلهایشان (با خوف و نفاق) مهر زده شده است و لذا نمیفهمند (که عزّت دنیا و سعادت آخرت در جهاد و پیروی از پیغمبر است و بس). [[«الْخَوَالِفِ»: جمع خالِفَة، بازماندگان. مراد زنان است چون در خانه میمانند. «طُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ»: بر دلهایشان مهر زده شده است. مراد این است که دلهایشان از فهم حقیقت و دریافت گفتار و کردار درست بسته است.]] |
|
1323 | 9 | 88 | لكن الرسول والذين آمنوا معه جاهدوا بأموالهم وأنفسهم وأولئك لهم الخيرات وأولئك هم المفلحون |
| | | ولی پیغمبر و مؤمنانی که با او هستند، با مال و جان خود به جهاد میپردازند (تا خدا را از خود خوشنود سازند و دین خدا را بالا برند). همهی خوبیها و نیکیها (از قبیل: پیروزی و غنیمت دنیا، و بهشت و کرامت آخرت) از آن ایشان است، و آنان بیگمان رستگارانند. [[«الْخَیْرَاتُ»: انواع منافع. خوبیها و نیکیهای هر دو جهان.]] |
|
1324 | 9 | 89 | أعد الله لهم جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها ذلك الفوز العظيم |
| | | خداوند برای آنان باغهای (بهشت) را آماده کرده است که جویبارها در (زیر کاخها و درختان) آن روان است و جاودانه در آن میمانند. این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ. [[«الْفَوْزُ»: رستگاری. پیروزی. رسیدن به آرزوها و خوبیها.]] |
|
1325 | 9 | 90 | وجاء المعذرون من الأعراب ليؤذن لهم وقعد الذين كذبوا الله ورسوله سيصيب الذين كفروا منهم عذاب أليم |
| | | عذرخواهان اعراب (بادیهنشین، که دارای عذرهای درست و پذیرفتنی هستند، به پیش تو) آمدهاند تا بدیشان اجازه داده شود (که در جهاد شرکت نکنند. و امّا گروه دیگری از آنان که کافرند، حتّی زحمت آمدن به پیش شما را هم به خود نمیدهند) و در خانه نشستهاند و (در اظهار ایمان) به خدا و پیغمبرش دروغ گفتهاند. به افراد کفرپیشهی آنان عذاب بسیار دردناکی خواهد رسید. [[«الْمُعَذِّرُونَ»: عذرخواهان. عذرتراشان. «جَآءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ ...»: برخی چنین عربهای بادیهنشینی را صادق و برخی کاذب میدانند. اگر صادق به حساب آیند، «قَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا ...»: غیر از ایشانند، و معنی آن در بالا گذشت. اگر کاذب به حساب آیند، گروه دومی در میان نیست و معنی چنین میشود: عذرتراشان منافق بادیهنشین به پیش تو آمدهاند تا بدیشان اجازه شرکت نکردن در جهاد داده شود. بدینوسیله میبینی کسانی خانهنشینی گزیدهاند که در اظهار ایمان به خدا و پیغمبرش دروغ گفتهاند. به چنین افراد بادیهنشینی عذاب بسیار دردناکی خواهد رسید.]] |
|
1326 | 9 | 91 | ليس على الضعفاء ولا على المرضى ولا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج إذا نصحوا لله ورسوله ما على المحسنين من سبيل والله غفور رحيم |
| | | بر ناتوانان و بیماران و کسانی که چیزی ندارند که آن را صرف جهاد کنند (و با آن خویشتن را برای جهاد آماده سازند) گناهی نیست (و عذرشان مقبول و جهدشان مشکور است) هرگاه اینان با خدا و پیغمبرش خالص باشند (و در دینشان شکّ و شبههای نبوده و آنچه در توان دارند از خدا و پیغمبرش دریغ ندارند. آنان در این صورت نیکوکارند و) بر نیکوکاران هیچ راهی (برای سرزنش و گناهکار قلمداد کردنشان) وجود ندارد. و خداوند دارای مغفرت بیشمار و رحمت بسیار است. [[«الْمَرْضَی»: جمع مریض، بیماران. «حَرَجٌ»: گناه. ایراد. «نَصَحُوا»: خالص و مخلص شدند. از مصدر (نصح) به معنی خلوص. «مَا عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ»: این جمله جنبه ضربالمثل را دارد. حرف (مِنْ) زائد و برای تأکید است. یعنی: سرزنشگران راهی برای سرزنش محسنان ندارند.و ...]] |
|
1327 | 9 | 92 | ولا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم قلت لا أجد ما أحملكم عليه تولوا وأعينهم تفيض من الدمع حزنا ألا يجدوا ما ينفقون |
| | | همچنین ایراد و گناهی نیست بر کسانی که وقتی به پیش تو آمدند تا آنان را بر مرکبی سوار کنی (و به جهاد روانه سازی. ولی) تو گفتی: مرکبی ندارم که شما را بر آن سوار کنم. ایشان برگشتند، در حالی که چشمانشان از غم (فوت افتخار جهاد) پر از اشک بود (و افسوس میخوردند) چون چیزی نداشتند که آن را صرف جهاد کنند. [[«إِذَا مَا»: وقتی که. «أَتَوْکَ»: نزد تو آمدند. «حَزَناً»: از غم. مفعولله است. «أَلاّ یَجِدُوا ...»: مفعولله (حَزَناً) است.]] |
|
1328 | 9 | 93 | إنما السبيل على الذين يستأذنونك وهم أغنياء رضوا بأن يكونوا مع الخوالف وطبع الله على قلوبهم فهم لا يعلمون |
| | | تنها راه (رخنه و تنبیه) به روی کسانی باز است که از تو اجازه میخواهند (در جهاد شرکت نکنند) در حالی که ثروتمند و قدرتمندند، (و میتوانند ساز و برگ جنگ را تهیّه کنند و در میدان نبرد برزمند). آنان بدین خوشنودند که با زنان (و سالخوردگان و کودکان و بیماران) باقی بمانند. خداوند دلهایشان را مهر زده است (چرا که آنان دلهایشان را بر روی حقائق بستهاند و از ترس با ضعیفان در خانه نشستهاند) و آنان نمیدانند (که چه سرانجام بدی و عاقبتِ وخیمی در دنیا و آخرت متوجّه ایشان به سبب تخلّف از فرمان و عدم شرکت آنان در جنگ است). [[«إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ ...»: کسانی مورد بازخواست قرار میگیرند و لومه و عقاب میشوند که.]] |
|