نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1306 | 9 | 71 | والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر ويقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة ويطيعون الله ورسوله أولئك سيرحمهم الله إن الله عزيز حكيم |
| | | مردان و زنان مؤمن، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند. همدیگر را به کار نیک میخوانند و از کار بد باز میدارند، و نماز را چنان که باید میگزارند، و زکات را میپردازند، و از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری میکنند. ایشان کسانیند که خداوند به زودی ایشان را مشمول رحمت خود میگرداند. (این وعدهی خدا است و خداوند به گزاف وعده نمیدهد و از وفای بدان هم ناتوان نیست. چرا که) خداوند توانا و حکیم است. [[«أوْلِیَآءُ»: یاران. یاوران.]] |
|
1307 | 9 | 72 | وعد الله المؤمنين والمؤمنات جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها ومساكن طيبة في جنات عدن ورضوان من الله أكبر ذلك هو الفوز العظيم |
| | | خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشت را وعده داده است که در زیر (کاخها و درختهای) آن جویبارها روان است و جاودانه در آن میمانند، و مسکنهای پاکی را در بهشت جاویدان بدانان وعده داده است (که جای ماندگاری همیشگی و زندگی سرمدی است. از همه مهمتر خداوند خوشنودی خود را بدیشان وعده داده است که) خوشنودی خدا بالاتر از هر چیز است. پیروزی بزرگ همین است. [[«طَیِّبَةً»: پاکیزه و قشنگ و دلپسند. «عَدْنٍ»: جای اقامت و ماندگاری. مراد بهشت جاویدان است که سرای ماندن و زیستن واقعی و همیشگی است. «رِضْوَانٌ»: رضایت و خوشنودی. «ذلِکَ»: همه اینهائی که گذشت، یا این که خوشنودی خدا.]] |
|
1308 | 9 | 73 | يا أيها النبي جاهد الكفار والمنافقين واغلظ عليهم ومأواهم جهنم وبئس المصير |
| | | ای پیغمبر! با کافران و منافقان جهاد و پیکار کن (تا ایشان را از کفر و نفاق برگردانی) و بر آنان سخت بگیر و (با ایشان خشن باش. این مجازات کنونی ایشان است و در آخرت) جایگاهشان دوزخ است و چه بد سرنوشت و چه زشت جایگاهی است! [[«أُغْلُظْ عَلَیْهِمْ»: با کفّار به جهاد بیامان بپرداز، و منافقان را سخت تهدید و سرزنش کن و حدود و مقرّرات خدا را درباره ایشان اجرا نما (نگا: نور / 2). «الْمَصِیرُ»: سرنوشت. جایگاه.]] |
|
1309 | 9 | 74 | يحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا كلمة الكفر وكفروا بعد إسلامهم وهموا بما لم ينالوا وما نقموا إلا أن أغناهم الله ورسوله من فضله فإن يتوبوا يك خيرا لهم وإن يتولوا يعذبهم الله عذابا أليما في الدنيا والآخرة وما لهم في الأرض من ولي ولا نصير |
| | | منافقان به خدا سوگند میخورند که (سخنان زنندهای) نگفتهاند، در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفتهاند و پس از ایمان آوردن، به کفر برگشتهاند و قصد انجام کاری کردهاند که بدان نرسیدهاند (و آن کشتن پیغمبر به هنگام مراجعه از جنگ تَبوک بود). چیزی که این منافقان را بر سر خشم آورد و سبب انتقام گرفتن آنان شود وجود ندارد، مگر این که خدا و پیغمبرش به فضل و کرم خود آنان را (با اعطاء غنائم که هدف ایشان در زندگی است) بینیاز گرداندهاند (و این هم نباید مایهی خشم و انتقام ایشان شود). اگر آنان توبه کنند، (خداوند توبهی ایشان را میپذیرد و) این برایشان بهتر خواهد بود، و اگر روی بگردانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت به عذاب بسیار دردناکی کیفر میدهد، و در سراسر روی زمین نه دوستی و نه یاوری خواهند داشت. [[«هَمُّوا»: قصد کردند. «مَا نَقَمُوا»: خشم نگرفتهاند. عیبجوئی نکردهاند (نگا: مائده / 59). «مِن فَضْلِهِ»: از مرحمت خدا و اعطای پیغمبر از غنائم بدیشان (نگا: توبه / 59). در اینجا سخن از فضل خدا و پیغمبر است ولی ضمیر مفرد به جای ضمیر تثنیه به کار رفته است و بلامانع است (نگا: توبه / 62). «یَکُ»: مخفّف (یَکُنْ) است که در اصل (یَکُونُ) و از افعال ناقصه است.]] |
|
1310 | 9 | 75 | ومنهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن ولنكونن من الصالحين |
| | | در میان (منافقان) کسانی هستند که (سوگند میخورند و) با خدا پیمان میبندند که اگر از فضل خود ما را بینیاز کند (و به نعمت و نوائی برساند) بدون شکّ به صدقه و احسان میپردازیم و از زمرهی شایستگان (درگاه یزدان و نیکوکاران مردمان) خواهیم بود. [[«عَاهَدَ اللهَ»: با خدا پیمان بست. «لَنَصَّدَّقَنَّ»: حتماً به صدقهدادن و احسانکردن و بخشش نمودن میپردازیم. از باب تفعّل و اصل آن (لَنَتَصَدَّقَنَّ) است.]] |
|
1311 | 9 | 76 | فلما آتاهم من فضله بخلوا به وتولوا وهم معرضون |
| | | امّا هنگامی که خدا از فضل خود (ثروت و دارائی) بدانان بخشید، بخل ورزیدند (و چیزی نبخشیدند و به عهد خود وفا نکردند، و هم از خدا و هم از خیرات) سرپیچی کردند و روی گرداندند. [[«وَ هُم مُّعرِضُونَ»: اصلاً آنان مردمانی هستند که عادتشان روگردانی از طاعت است، و گوش به فرمان خدا و دل به حقائق نمیدهند.]] |
|
1312 | 9 | 77 | فأعقبهم نفاقا في قلوبهم إلى يوم يلقونه بما أخلفوا الله ما وعدوه وبما كانوا يكذبون |
| | | خداوند نفاق را در دلهایشان پدیدار و پایدار ساخت تا آن روزی که خدا را در آن ملاقات میکنند. این به خاطر آن است که پیمان خدا را شکستند و همچنین دروغ گفتند. [[«أَعْقَبَ»: برجای نهاد. پدیدار و پایدار کرد. «فَأَعْقَبَهُمْ ...»: فاعل میتواند خدا باشد و معنی آن گذشت، و میتواند بخل و رویگردانی باشد که در این صورت معنی چنین میشود: این بخل و رویگردانی، نفاق را در دلهایشان تا روز رستاخیز متمکّن و برقرار ساخت تا در آن روز به سزای عمل بد خود برسند، و ... «یَلْقَوْنَهُ»: خدا را ملاقات کنند. به سزای عمل خود برسند. ضمیر (هُ) به خدا یا به بخل برمیگردد.]] |
|
1313 | 9 | 78 | ألم يعلموا أن الله يعلم سرهم ونجواهم وأن الله علام الغيوب |
| | | مگر آنان نمیدانستند که خداوند راز و نجوای ایشان را میداند و خدا بس آگاه از نهانیها و پنهانیها است؟ (و لذا نقض عهد و نیرنگ ایشان دربارهی مؤمنان از خدا مخفی نمیماند). [[«نَجْوَاهُمْ»: نجوی، سخن درگوشی. سخن پنهان از دیگران. سرّ و راز.]] |
|
1314 | 9 | 79 | الذين يلمزون المطوعين من المؤمنين في الصدقات والذين لا يجدون إلا جهدهم فيسخرون منهم سخر الله منهم ولهم عذاب أليم |
| | | کسانی که مؤمنان (ثروتمندی) را که مشتاقانه بیش از اندازه به خیرات و صدقات میپردازند، و مؤمنان (فقیری) را که (با وجود تنگدستی) به کمکهای مختصری دست مییازند، مورد تمسخر قرار میدهند، خداوند ایشان را (با کشف رسوائیها و پلشتیهایشان در پیش مردم) مورد تمسخر قرار میدهد و عذاب بسیار دردناکی خواهند داشت. [[«أَلَّذِینَ»: مبتدا و خبر آن (فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ، سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ) یا (وَ مِنْهُمْ) مقدّر است و تقدیر چنین است: وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یَلْمِزُونَ. «یَلْمِزُونَ»: عیبجوئی میکنند. رخنه میگیرند. «الْمُطَّوِّعِینَ»: اصل آن الْمُتَطَوِّعِینَ است به معنی کسانی که بیش از اندازه لازم و واجب زکات میدهند و احسان میکنند. کسانی که مشتاقانه برای رضای خدا خیرات و صدقات فراوان میدهند. «جُهْدَهُمْ»: به اندازه تاب و توانشان. مراد مال اندکی است که به قدر وسع و طاقت خود میدهند. «سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ»: مراد مُشاکله است. یعنی خداوند سزای مسخرهکردنشان را میدهد.]] |
|
1315 | 9 | 80 | استغفر لهم أو لا تستغفر لهم إن تستغفر لهم سبعين مرة فلن يغفر الله لهم ذلك بأنهم كفروا بالله ورسوله والله لا يهدي القوم الفاسقين |
| | | چه برای آنان طلب آمرزش کنی و چه نکنی، حتّی اگر هفتاد بار (و دفعات بسیار) برای آنان طلب آمرزش کنی، هرگز خداوند آنان را نمیآمرزد. این بدان خاطر است که به خدا و پیغمبرش ایمان ندارند (و سر از بند شریعت و ربقهی اطاعت برتافتهاند) و خداوند گروه بیرونروندگان از فرمان یزدان (و آئین آسمانی) را (به راه سعادت) هدایت نمیکند. [[«إِسْتَغْفِرْ»: از لحاظ لفظ امر است و از نظر معنی مضارع. «إِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ ...»: اگر خواستی برای آنان طلب آمرزش کن و یا مکن. چه برای آنان طلب آمرزش کنی یا نکنی. «سَبْعِینَ مَرَّة»: هفتاد بار. مراد کثرت است؛ نه تحدید.]] |
|