نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1276 | 9 | 41 | انفروا خفافا وثقالا وجاهدوا بأموالكم وأنفسكم في سبيل الله ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون |
| | | (ای مؤمنان! هرگاه منادی جهاد، شما را به جهاد ندا درداد فوراً) به سوی جهاد حرکت کنید، سبکبار یا سنگینبار، (جوان یا پیر، مجرّد یا متأهّل، کمعائله یا پرعائله، غنی یا فقیر، فارغالبال یا گرفتار، مسلّح به اسلحهی سبک یا سنگین، پیاده یا سواره و ... در هر صورت و در هر حال،) و با مال و جان در راه خدا جهاد و پیکار کنید. اگر دانا باشید میدانید که این به نفع خود شما است. [[«خِفَافاً»: جمع خَفیف، سبکباران. «ثِقَالاً»: جمع ثقیل، سنگینباران. «خِفَافاً وَ ثِقَالاً»: حال است و مراد این است که در هر حالی باید به جهاد رفت: سواره یا پیاده، پیر یا جوان، فقیر یا غنی، آسان یا مشکل.]] |
|
1277 | 9 | 42 | لو كان عرضا قريبا وسفرا قاصدا لاتبعوك ولكن بعدت عليهم الشقة وسيحلفون بالله لو استطعنا لخرجنا معكم يهلكون أنفسهم والله يعلم إنهم لكاذبون |
| | | (منافقان) اگر غنائمی نزدیک (و در دسترس) و سفری سهل و آسان باشد (به طمع دنیا) از تو پیروی میکنند و به دنبال تو میآیند، ولی راه دور و پردردسر (همچون تبوک) برای ایشان ناشدنی و نارفتنی است. به خدا سوگند میخورند که اگر میتوانستیم با شما حرکت میکردیم. آنان (در واقع با این عملها و این دروغها) خویشتن را تباه و هلاک میکنند، و خدا میداند که ایشان دروغگویند. [[«عَرَضاً»: کالا و متاع فانی دنیا. حُطام دنیا. «قَاصِداً»: آسان و بیدردسر. «الشُّقَّة»: مسافتی که بدون مشقّت طی نشود.]] |
|
1278 | 9 | 43 | عفا الله عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا وتعلم الكاذبين |
| | | خدا تو را بیامرزاد! چرا به آنان اجازه دادی (که از جهاد بازمانند و با شما خارج نشوند) پیش از آن که برای تو روشن گردد که ایشان (در عذرهائی که میآورند) راستگویند و یا بدانی که چه کسانی دروغگویند. [[«عَفَا اللهُ عَنکَ»: جمله دعائی است و مراد از این نوع جملهها بیشتر تعظیم و توقیر است؛ نه توبیخ و تحقیر. در اینجا عتاب بر ترک اوّلی و أَکْمَل است؛ نه به خاطر ارتکاب جرم و معصیت (نگا: نور / 62). بلکه میتوان گفت منظور از خطاب به صورت استفهام استنکاری، بیان منافقی منافقان است. یعنی اگر بدیشان اجازه نمیدادی، منافقی منافقان در عمل برای همگان روشن میشد. چرا که در هر صورت منافقان به جنگ تبوک نمیرفتند.]] |
|
1279 | 9 | 44 | لا يستأذنك الذين يؤمنون بالله واليوم الآخر أن يجاهدوا بأموالهم وأنفسهم والله عليم بالمتقين |
| | | آنان که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند در انجام جهاد با مال و جان (در راه یزدان) از تو اجازه نمیگیرند، (زیرا جهاد واجب است و در اداء واجبات، کسب اجازه لازم نیست. این چنین مؤمنان راستینی که برای رفتن به جهاد اجازه نمیگیرند، به طریق اولی برای نرفتن به جهاد درخواست اجازه نمیکنند) و خداوند به خوبی افراد پرهیزگار را میشناسد (و از نیّات و اعمال آنان کاملاً آگاه است). [[«لا یَسْتَأْذِنُکَ ...»: در کار جهاد از تو درخواست اجازه نمیکنند؛ نه برای خروج و نه برای قعود. متعلّق آن میتواند محذوف و واژه (تخلّف) باشد، و (أَن یُجاهِدُوا)، کَراهَةَ أَن یُجاهِدُوا منظور نظر و در تقدیر باشد.]] |
|
1280 | 9 | 45 | إنما يستأذنك الذين لا يؤمنون بالله واليوم الآخر وارتابت قلوبهم فهم في ريبهم يترددون |
| | | تنها کسانی از تو اجازه میخواهند که (در جهاد شرکت نکنند که مدّعیان دروغینند و) به خدا و روز جزا ایمان ندارند و دلهایشان دچار شکّ و تردید است و در حیرت و سرگردانی خود بسر میبرند. [[«إِرْتابَتْ»: دچار شکّ و تردید شده است. «یَتَرَدَّدُونَ»: در رفت و برگشت و آمد و شدند. سرگردانند.]] |
|
1281 | 9 | 46 | ولو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة ولكن كره الله انبعاثهم فثبطهم وقيل اقعدوا مع القاعدين |
| | | اگر (این منافقان نیّت پاک و درستی داشتند و) میخواستند (برای جهاد) بیرون روند، توشه و ساز و برگ آن را آماده میکردند (و مسلّح و مجهّز در خدمت رسول راه میافتادند.) امّا خدا (میدانست که اگر برای جهاد بیرون میآمدند جز زیان و ضرر نداشتند. این بود که) بیرونشدن و حرکتکردن آنان را (به سوی میدان نبرد) نپسندید و ایشان را از (این کار) بازداشت. و بدیشان گفته شد: با نشستگان (عاجز و ناتوان، از قبیل: بیماران و پیران و کودکان و زنان، در خانه) بنشینید (چرا که شایستگی آن را ندارید که در کارهای بزرگ و راه سترگ خدا گام بردارید). [[«عُدَّة»: توشه. ساز و برگ. «إِنْبِعاث»: روانهشدن. رفتن. «ثَبَّطَ»: بازداشت. با ترس و هراس انداختن به دل منافقان، از بیرون رفتن ایشان برای غزوه تبوک و جنگ با رومیان جلوگیری کرد. «قِیلَ»: گفته شد. این سخن میتواند القاء خدا، اذن رسول، ندای وجدان، وسوسه شیطان، و یا گفتار یک یا چند نفر از میان خودشان باشد.]] |
|
1282 | 9 | 47 | لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ولأوضعوا خلالكم يبغونكم الفتنة وفيكم سماعون لهم والله عليم بالظالمين |
| | | اگر آنان همراه شما (برای جهاد) بیرون میآمدند، چیزی جز شرّ و فساد بر شما نمیافزودند، و به سرعت در میان شما حرکت میکردند و مشغول آشفتن و گولزدن و برگرداندنتان از دین میشدند. در میانتان هم کسانی هستند که سخن ایشان را بشنوند (و دعوت تفرقهآمیز و فتنهبرانگیز ایشان را بپذیرند). خداوند ستمگران را خوب میشناسد (و از فاسق و فاجر ایشان آگاه و از رفتار آشکار و نهانشان باخبر است). [[«خَبَالاً»: شر و فساد (نگا: آلعمران / 118). «أَوْضَعُوا»: سرعت میگرفتند. با شتاب راه میافتادند. «خِلالَ»: جمع خَلَل؛ میان، بین. «فِتْنَة»: تفرقه و اختلاف. از دین برگرداندن. «سَمَّاعُونَ»: شنوندگان. فرمانبرداران. جاسوسان.]] |
|
1283 | 9 | 48 | لقد ابتغوا الفتنة من قبل وقلبوا لك الأمور حتى جاء الحق وظهر أمر الله وهم كارهون |
| | | (این گروه منافقان) پیش از این هم به فتنهگری و ایجاد فساد (در میان شما) پرداختهاند و (در جنگ احد و دیگر موارد) برضدّ شخص پیغمبر (و برخی از مؤمنان و خود آئین اسلام توطئهها چیدهاند و) نقشهها کشیدهاند و رایزنیها نمودهاند و نیرنگها ورزیدهاند (برای این که جلو اسلام را بگیرند و کار را بر تو تباه کنند) تا زمانی که - علیرغم خواست منافقان (و به کوری چشم ایشان) - یاری خدا فرا رسید و آئین اسلام آشکار و پیروز گردید (و دسته دسته مردمان بدان گرویدند و مزهی ایمان را چشیدند و به حساب منافقان رسیدند). [[«قَلَّبُوا لَکَ الأُمُورَ»: برضدّ تو مشورتها نمودهاند و چارهاندیشیها کردهاند و نیرنگها ساختهاند. «جَآءَالْحَقُّ»: حق فرا رسید. وعده پیروزی تحقّق یافت. «أَمْرُاللهِ»: مراد آئین خدا اسلام است.]] |
|
1284 | 9 | 49 | ومنهم من يقول ائذن لي ولا تفتني ألا في الفتنة سقطوا وإن جهنم لمحيطة بالكافرين |
| | | بعضی از منافقان میگویند: به ما اجازه بده (تا در جهاد با رومیان شرکت نکنیم) و ما را دچار فتنه و فساد (جمال ماهرویان رومی) مساز. هان! هماینک ایشان (با مخالفت فرمان خدا) به خودِ فتنه و فساد افتادهاند و (دچار معصیت و گناه شدهاند و در روز قیامت) آتش دوزخ، کافران (چون ایشان) را فرا میگیرد. [[«لا تَفْتِنِّی»: مرا دچار فتنه و آشوب مساز. مرا شیدا و مفتون زیبارویان رومی مساز و گناهآلودم مکن.]] |
|
1285 | 9 | 50 | إن تصبك حسنة تسؤهم وإن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل ويتولوا وهم فرحون |
| | | اگر نیکی به تو رسد (و پیروزی و غنیمت یابی، این توفیق) ایشان را ناراحت میکند، و اگر مصیبتی به تو دست دهد (و مثلاً کشتهها و زخمیهائی داشته باشی، شادی میکنند و) میگویند: ما که تصمیم خود را از پیش گرفتهایم (و قبلاً خویشتن را برحذر از این بلا داشتهایم) و شادان برمیگردند و میروند. [[«أَخَذْنَا أَمْرَنَا»: تصمیم خود را گرفته بودیم. خود را از خطر رهانده و محفوظ و مصون داشتهایم.]] |
|