نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1158 | 7 | 204 | وإذا قرئ القرآن فاستمعوا له وأنصتوا لعلكم ترحمون |
| | | هنگامی که قرآن خوانده میشود، گوش فرا دهید و خاموش باشید تا مشمول رحمت خدا شوید. [[«أَنصِتُوا»: خاموش باشید.]] |
|
1159 | 7 | 205 | واذكر ربك في نفسك تضرعا وخيفة ودون الجهر من القول بالغدو والآصال ولا تكن من الغافلين |
| | | پروردگارت را در دل خود، با فروتنی (در برابر خدا) و هراس (از او) و آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن، و از زمرهی غافلان مباش. [[«تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً»: فروتنانه و بیمناکانه. با فروتنی و هراس. این دو واژه حال بوده و به معنی (مُتَضَرُّعاً وَ خائِفاً) است، و یا این که مضافی در تقدیر است و در اصل چنین است: (ذا تَضَرُّعٍ وَ خِیفَةٍ). «دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»: مراد این است که اگر خدای را همراه دل با زبان هم یاد کردی، آهستهتر از بلندکردن صدا و بالاتر از سرّ نهان، یعنی تنها گرداندن زبان باشد (نگا: اسراء / 110). «الْغُدُوِّ»: صبحگاهان. فاصله طلوع فجر و طلوع خورشید. «الآصالِ»: جمع أَصیل: شامگاهان. فاصله عصر و مغرب.]] |
|
1160 | 7 | 206 | إن الذين عند ربك لا يستكبرون عن عبادته ويسبحونه وله يسجدون |
| | | بیگمان کسانی که مقرّبان (درگاه) پروردگار تو هستند، خویشتن را بزرگتر از آن نمیدانند که به پرستش خدا بپردازند، و بلکه به تسبیح و تقدیس او مشغولند و در برابر او کرنش و سجده میبرند. [[«إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ»: کسانی که در پیش پروردگار تو دارای مقام و منزلت هستند. مراد فرشتگان مقرّب است. «عِندَ رَبِّکَ»: نزد پروردگارت. مراد قرب مکانی نیست، بلکه مقصود قرب مقامی است.]] |
|
1161 | 8 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم يسألونك عن الأنفال قل الأنفال لله والرسول فاتقوا الله وأصلحوا ذات بينكم وأطيعوا الله ورسوله إن كنتم مؤمنين |
| | | از تو دربارهی غنائم میپرسند (و میگویند که غنائم جنگ بدْر چگونه تقسیم میگردد و به چه کسانی تعلّق میگیرد؟) بگو: غنائم از آن خدا و پیغمبر است (و پیغمبر به فرمان خدا تقسیم آن را به عهده میگیرد.) پس از خدا بترسید و (اختلاف را کنار بگذارید و) در میان خود صلح و صفا به راه اندازید، و اگر مسلمانید از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کنید. [[«الأنفَال»: جمع نَفْل، غنائم. «ذَاتَ»: حالت. صاحب. «بَیْن»: این واژه از اضداد است و به معنی وصلت و فُرقت آمده است. «ذَاتَ بَیْنِکُمْ»: حالتی که مایه پیوند شما میگردد. حالتی که مایه جدائی شما میشود.]] |
|
1162 | 8 | 2 | إنما المؤمنون الذين إذا ذكر الله وجلت قلوبهم وإذا تليت عليهم آياته زادتهم إيمانا وعلى ربهم يتوكلون |
| | | مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهایشان هراسان میگردد (و در انجام نیکیها و خوبیها بیشتر میکوشند) و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده میشود، بر ایمانشان میافزاید، و بر پروردگار خود توکّل میکنند (و خویشتن را در پناه او میدارند و هستی خویش را بدو میسپارند). [[«وَجِلَتْ»: هراسناک شد و لبریز از خوف گردید.]] |
|
1163 | 8 | 3 | الذين يقيمون الصلاة ومما رزقناهم ينفقون |
| | | آنان کسانیند که نماز را چنان که باید میخوانند و از آنچه بدیشان عطاء کردهایم، (مقداری را به نیازمندان) میبخشند. |
|
1164 | 8 | 4 | أولئك هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم ومغفرة ورزق كريم |
| | | آنان واقعاً مؤمن هستند و دارای درجات عالی، مغفرت الهی، و روزی پاک و فراوان، در پیشگاه خدای خود میباشند. [[«حَقّاً»: صفت مصدر محذوفی است و تقدیر چنین است: إیماناً حَقّاً. «کَریمٌ»: پاک. فراوان]] |
|
1165 | 8 | 5 | كما أخرجك ربك من بيتك بالحق وإن فريقا من المؤمنين لكارهون |
| | | (ناخوشنودی بعضی از شما از چگونگی تقسیم غنائم بدر) همانند آن است که خداوند تو را از خانهات (در مدینه، به سوی میدان بدر) به حق بیرون فرستاد، در حالی که جمعی از مؤمنان (چون آمادگی جنگ را نداشتند، از این امر) ناخوشنود بودند (ولی برخلاف دید محدود آنان دربارهی احکام الهی، سرانجامِ بدر پیروزی چشمگیری بود). [[«کَمَآ أَخْرَجَکَ ...»: حال مؤمنان در خلاف خود راجع به غنائم، همانند حال ایشان به هنگام فرمان خروج برای جنگ با مشرکان در بدر است. «بَیْت»: خانه، مراد خانه پیغمبر در مدینه و یا مراد خود مدینه است.]] |
|
1166 | 8 | 6 | يجادلونك في الحق بعدما تبين كأنما يساقون إلى الموت وهم ينظرون |
| | | (این گروه از مؤمنان) با تو دربارهی حق (یعنی بیرون رفتن جهت جنگ با مشرکان) مجادله میکنند، پس از آن که روشن شده است (که برابر وعدهای که بدیشان دادهای در جنگ پیروز میشوند). انگار که به سوی مرگ رانده میشوند و (صحنهی مرگ خویشتن را با چشمان خود) مینگرند. [[«الْحَقِّ»: مراد بیرون رفتن برای جنگیدن در بدر است. «یُسَاقُونَ»: رانده میشوند.]] |
|
1167 | 8 | 7 | وإذ يعدكم الله إحدى الطائفتين أنها لكم وتودون أن غير ذات الشوكة تكون لكم ويريد الله أن يحق الحق بكلماته ويقطع دابر الكافرين |
| | | (ای مؤمنان! به یاد آورید) آن گاه را که خداوند پیروزی بر یکی از دو دسته را به شما وعده داد. (پیروزی بر کاروان تجاری قریش به سرپرستی ابوسفیان، و یا پیروزی بر لشکری که از مکّه تدارک شده بود و به سرپرستی ابوجهل برای نجات کاروان آمده بود). شما دوست میداشتید دستهای نصیب شما گردد که از قدرت و قوّت چندانی برخوردار نیست (که کاروان بود،) ولی خدا میخواست حق را با سخنان خود (که بیانگر اراده و قدرت یزدانند، برای مردم) ظاهر و استوار گرداند و کافران را (از سرزمین عرب با پیروزی مؤمنان) ریشهکن کند (لذا شما را با لشکر قریش درگیر کرد). [[«غَیْرَ ذَاتِ الشَّوْکَةِ»: فاقد قوّت و قدرت. بینیرو و شکوه. «یُحِقُّ»: ثابت و پابرجا دارد. «دَابِرَ»: دنبالهرو. آخر. (قَطْعُ الدَّابِر) کنایه از ریشهکن کردن است.]] |
|