نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1117 | 7 | 163 | واسألهم عن القرية التي كانت حاضرة البحر إذ يعدون في السبت إذ تأتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعا ويوم لا يسبتون لا تأتيهم كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون |
| | | و آنان را از [مردم] شهرى كه كنار دريا بود- ايله، از بلاد فلسطين ميان مَدين و طور كنار درياى طبريه- بپرس آنگاه كه در باره شنبه از اندازه درمى گذشتند- حكم روز شنبه را رعايت نمىكردند-، هنگامى كه ماهيانشان در روز شنبه آشكارا- بر روى آب- و به انبوهى نزد آنها مىآمدند و روزى كه شنبه نمىگرفتند به نزدشان نمىآمدند. اين گونه آنان را به سبب آنكه نافرمانى مىكردند مىآزموديم. |
|
1118 | 7 | 164 | وإذ قالت أمة منهم لم تعظون قوما الله مهلكهم أو معذبهم عذابا شديدا قالوا معذرة إلى ربكم ولعلهم يتقون |
| | | و آنگاه كه گروهى از آنان گفتند: چرا گروهى را پند مىدهيد كه خدا هلاككننده آنهاست يا عذابكننده آنها به عذابى سخت است؟ گفتند: تا عذرى باشد نزد پروردگارتان، و شايد كه پرهيزگارى كنند. |
|
1119 | 7 | 165 | فلما نسوا ما ذكروا به أنجينا الذين ينهون عن السوء وأخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون |
| | | پس چون پندى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه از بدى- نافرمانى، يعنى شكار ماهى در روز شنبه- باز مىداشتند رهانيديم و كسانى را كه ستم كردند به سزاى نافرمانى كه مىكردند به عذابى سخت بگرفتيم. |
|
1120 | 7 | 166 | فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خاسئين |
| | | و چون از [ترك] آنچه از آن باز داشته شدند سرپيچى كردند، به آنان گفتيم: بوزينگان و راندهشدگان باشيد. |
|
1121 | 7 | 167 | وإذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيامة من يسومهم سوء العذاب إن ربك لسريع العقاب وإنه لغفور رحيم |
| | | و [ياد كن] آنگاه كه پروردگار تو اعلام نمود كه هر آينه تا روز رستاخيز [پيوسته] كسى را بر آنها برانگيزاند و بگمارد كه عذاب سخت را به آنها بچشاند. همانا پروردگار تو زود كيفر است، و هم او آمرزگار و مهربان است. |
|
1122 | 7 | 168 | وقطعناهم في الأرض أمما منهم الصالحون ومنهم دون ذلك وبلوناهم بالحسنات والسيئات لعلهم يرجعون |
| | | و آنها را در زمين گروه گروه پراكنده كرديم، از آنان برخى شايستگانند و برخى فروتر از آن- كه عوام يهودند-. و آنها را به نيكيها و بديها- خوشيها و ناخوشيها- بيازموديم شايد باز گردند. |
|
1123 | 7 | 169 | فخلف من بعدهم خلف ورثوا الكتاب يأخذون عرض هذا الأدنى ويقولون سيغفر لنا وإن يأتهم عرض مثله يأخذوه ألم يؤخذ عليهم ميثاق الكتاب أن لا يقولوا على الله إلا الحق ودرسوا ما فيه والدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون |
| | | پس، از پى ايشان- كه نيكان و دادگران بودند- آيندگانى [بدكار] جانشين شدند كه كتاب- تورات- را به ميراث بردند، كالاى ناپايدار اين جهان فروتر- دنيا- را مىستانند و گويند بزودى ما را بيامرزند و اگر كالايى همانند آن بديشان رسد- و پيش آيد- آن را نيز مىگيرند آيا از آنان در آن كتاب، كه آنچه را در آن است خواندهاند، پيمان گرفته نشد كه بر خدا جز راست و درست نگويند؟ و سراى واپسين براى كسانى كه پرهيزگارى كنند بهتر است. آيا خرد را به كار نمىبنديد؟ |
|
1124 | 7 | 170 | والذين يمسكون بالكتاب وأقاموا الصلاة إنا لا نضيع أجر المصلحين |
| | | و كسانى كه به كتاب [خدا] چنگ درزنند و نماز به پاى بدارند، براستى ما مزد شايستهكاران را تباه نمىكنيم. |
|
1125 | 7 | 171 | وإذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة وظنوا أنه واقع بهم خذوا ما آتيناكم بقوة واذكروا ما فيه لعلكم تتقون |
| | | و [ياد كن] آنگاه كه كوه را بركنديم و بالاى سرشان برديم كه گويى سايبانى است و پنداشتند كه بر سرشان افتادنى است [گفتيم:] آنچه را به شما داديم- يعنى كتاب- با همه نيرو بگيريد و آنچه را در آن است به ياد آريد شايد پرهيزگار شويد. |
|
1126 | 7 | 172 | وإذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم وأشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالوا بلى شهدنا أن تقولوا يوم القيامة إنا كنا عن هذا غافلين |
| | | و [ياد كن] آنگاه كه پروردگار تو از فرزندان آدم، از پشتهاى ايشان، فرزندانشان را گرفت و آنان را بر خودشان گواه كرد [گفت:] آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: چرا، گواه شديم [و اين گواهى را گرفتيم] تا روز رستاخيز نگوييد كه ما از آن بىخبر بوديم. |
|